سيداميرعليسيداميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

امیر علی عزيز دل مامان و بابا

بالاخره اومدم...

  سلام نفسم      روزهاي خوب وگرم تابستان هم به پايان رسيد پاییز امسال برای شما گل پسرم با بيماري آغاز شد شب اول مهر بود که نمیدونم چرا یه دفعه حالت بهم خورد و مدام بالا میاوردی بابایی شب کار بود و اونشب خونه نبود به خاطر همین با مادرجون سریع بردیمت بیمارستان دکتر برات سرم و آمپول تجویز کرد.الهی فدات بشم برای اولین بار تو زندگیت زیر سرم رفتی انشاالله دیگه هیچ وقت مریض نشی گلم وقتی که سرم رو برات وصل میکردن با دقت نگاه میکردی که ببینی دارن چکار میکنن همش به من میگفتی: خوب شدم دیگه بریم خونه قول میدم اوق نزنم با این حرفات نمیدونستم بخندم یا گریه کنم عزیز دلم ...
18 مهر 1392
1